|
حس4
|
نمیدونم با چه جمله ای شروع کنم چرا تاوقتی دوست دارن براشون ناز میکنی ولی وقتی با 1نفر دیگه میبینیش دلت میشکنه؟ چراوقتی که دورت شلوغه بی بهانه پامیذاره توزندگیتو وقتی ازهمیشه تنها تری بی خبر میره؟ چراوقتی تنهاس توبراش همه کسی وقتی که دورش شلوغه این توایی که بی کسی؟ چراباهزارتا بهونه میاد تاقلبتو مال خودش کنه بعد باتیکه ای از وجودت بی بهانه میره؟ چراوقتی خدا مثه ماه تو اسمونه دلمونو به 1 فانوس خوش میکنیم چرا؟ [ چهارشنبه 89/5/6 ] [ 3:19 عصر ] [ چکاوک4 ]
[ نظرات () ]
|
|
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |
